مشخصات شعر

تعزیه‌داری

کنار بسترم آید شمیم دلکش یاس

ندانم آمده زهرا به حجره یا عباس

 

من از نوازش یک دست خسته‌ی رنجور

حضور فاطمه را در برم کنم احساس

 

سر کنیز کجا دامن ملیکه‌ی عرش

به باوفایی بانوی من درود و سپاس

 

ز چشم‌های گهربار او بود پیدا

که معدن دل خونش پر است از الماس

 

زبان بگیر که با هم حسین‌حسین گوییم

که خرج روضه‌ی او گردد آخرین انفاس

 

تو بر حسین بخوان نوحه من به سینه زنم

تویی به سینه زنان حسین خود حساس

 

کنون که آمده‌ای حیف دست و پایم نیست

که بهر تعزیه‌داری به پا کنیم اساس

 

بیا به جان حسن بگذر از غلام حسین

که بود ساقی و لب تشنه ماند خسرو ناس

 

اگر به علقمه زد غوطه نخل‌ها دانند

نداشت چاره غلامت نبود حق‌نشناس

 

تعزیه‌داری

کنار بسترم آید شمیم دلکش یاس

ندانم آمده زهرا به حجره یا عباس

 

من از نوازش یک دست خسته‌ی رنجور

حضور فاطمه را در برم کنم احساس

 

سر کنیز کجا دامن ملیکه‌ی عرش

به باوفایی بانوی من درود و سپاس

 

ز چشم‌های گهربار او بود پیدا

که معدن دل خونش پر است از الماس

 

زبان بگیر که با هم حسین‌حسین گوییم

که خرج روضه‌ی او گردد آخرین انفاس

 

تو بر حسین بخوان نوحه من به سینه زنم

تویی به سینه زنان حسین خود حساس

 

کنون که آمده‌ای حیف دست و پایم نیست

که بهر تعزیه‌داری به پا کنیم اساس

 

بیا به جان حسن بگذر از غلام حسین

که بود ساقی و لب تشنه ماند خسرو ناس

 

اگر به علقمه زد غوطه نخل‌ها دانند

نداشت چاره غلامت نبود حق‌نشناس

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×