مشخصات شعر

شب و مهتاب

من ام بنینم که دلم تاب ندارد

از سوز جگر دیدۀ من خواب ندارد

 

در سینۀ من ترکش هفتاد و دو زخم است

تار دل من، حاجت مضراب ندارد

 

ای اشک بریز از مژه، چون ابر بهاران

یک قطره از این گوهر نایاب ندارد

 

پرپر شده گل‌های بنی فاطمه افسوس

گلزار وفا یک گل شاداب ندارد

 

آیات خدا زیر سم اسب چه می‌کرد

صبر از غم این واقعه محراب ندارد

 

گفتند که عباس من از علقمه آمد

دیدند که جز اشک روان آب ندارد

 

ای ماه بنی‌هاشمیان رفتی و دیگر

شب‌های من غم‌زده مهتاب ندارد

شب و مهتاب

من ام بنینم که دلم تاب ندارد

از سوز جگر دیدۀ من خواب ندارد

 

در سینۀ من ترکش هفتاد و دو زخم است

تار دل من، حاجت مضراب ندارد

 

ای اشک بریز از مژه، چون ابر بهاران

یک قطره از این گوهر نایاب ندارد

 

پرپر شده گل‌های بنی فاطمه افسوس

گلزار وفا یک گل شاداب ندارد

 

آیات خدا زیر سم اسب چه می‌کرد

صبر از غم این واقعه محراب ندارد

 

گفتند که عباس من از علقمه آمد

دیدند که جز اشک روان آب ندارد

 

ای ماه بنی‌هاشمیان رفتی و دیگر

شب‌های من غم‌زده مهتاب ندارد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×