مشخصات شعر

منصب

خشکیده بود آن لب دریایی شما

بی‌تاب بود سینۀ شیدایی شما

 

چشمان آسمان بلند خدایتان

مبهوت مانده بر قد رعنایی شما

 

گل از گل رقیۀ ارباب می‌شکفت

با دیدن تبسم رؤیایی شما

 

بی‌خود نگفته‌اند که ماه قبیله‌اید

همتا نداشت جذبۀ زیبایی شما

 

برگرد و سمت خیمۀ زن‌ها قدم بزن

طفلی نگاش مانده به لالایی شما

 

از اینکه آب داری و لب تشنه مانده‌ای

در حیرت است منصب سقایی شما

 

حتی اگر به سمت تلاطم نمی‌زدی

چیزی که کم نمی‌شد از آقایی شما

منصب

خشکیده بود آن لب دریایی شما

بی‌تاب بود سینۀ شیدایی شما

 

چشمان آسمان بلند خدایتان

مبهوت مانده بر قد رعنایی شما

 

گل از گل رقیۀ ارباب می‌شکفت

با دیدن تبسم رؤیایی شما

 

بی‌خود نگفته‌اند که ماه قبیله‌اید

همتا نداشت جذبۀ زیبایی شما

 

برگرد و سمت خیمۀ زن‌ها قدم بزن

طفلی نگاش مانده به لالایی شما

 

از اینکه آب داری و لب تشنه مانده‌ای

در حیرت است منصب سقایی شما

 

حتی اگر به سمت تلاطم نمی‌زدی

چیزی که کم نمی‌شد از آقایی شما

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×