مشخصات شعر

بوسه‌گاه

بوسه‌گاه پنج معصوم از بدن افتاده است

پیش راه کعبه دست بت‌شکن افتاده است

 

غرق در دریای اشک خون، که مشکش پاره شد

دیده خونباران، ولی لب از سخن افتاده است

 

مشک را با همت دندان کشیده در بغل

مثل طفلی مشک او زیر بدن افتاده است

 

تیغ از فرق سرش، تا بین ابرو را شکافت

آنچنان شد که عدو هم از زدن افتاده است

 

کاسۀ سر آنقدر خون ریخت کزآن بازماند ...

کاسۀ چشمی که از خون ریختن افتاده است

 

بر لب او نعرۀ انّی اُحامی خشک شد

بس که این شیر دلاور در مَحَن افتاده است

 

خواست گیرد انتقام کوچه را اما نشد

دست او از پاسخ سیلی زدن افتاده است

 

یکصدا گفتند: واعمّاه واویلا عمو!

بعد از اینها کار، دست اهرمن افتاده است

 

باز شد دست عدو و بسته شد دستان ما

خیمه‌ها دیگر به دست راهزن افتاده است

 

نعش او را لااقل راهی دارالحرب کن

کار او دیگر از این دیر آمدن افتاده است

بوسه‌گاه

بوسه‌گاه پنج معصوم از بدن افتاده است

پیش راه کعبه دست بت‌شکن افتاده است

 

غرق در دریای اشک خون، که مشکش پاره شد

دیده خونباران، ولی لب از سخن افتاده است

 

مشک را با همت دندان کشیده در بغل

مثل طفلی مشک او زیر بدن افتاده است

 

تیغ از فرق سرش، تا بین ابرو را شکافت

آنچنان شد که عدو هم از زدن افتاده است

 

کاسۀ سر آنقدر خون ریخت کزآن بازماند ...

کاسۀ چشمی که از خون ریختن افتاده است

 

بر لب او نعرۀ انّی اُحامی خشک شد

بس که این شیر دلاور در مَحَن افتاده است

 

خواست گیرد انتقام کوچه را اما نشد

دست او از پاسخ سیلی زدن افتاده است

 

یکصدا گفتند: واعمّاه واویلا عمو!

بعد از اینها کار، دست اهرمن افتاده است

 

باز شد دست عدو و بسته شد دستان ما

خیمه‌ها دیگر به دست راهزن افتاده است

 

نعش او را لااقل راهی دارالحرب کن

کار او دیگر از این دیر آمدن افتاده است

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×