مشخصات شعر

نجوا با امام عصر

آخرِ ماه شد و ماه نیامد آخر

سی سحر ناله زدیم آه نیامد آخر

 

با کلافی سر بازار نشستیم ولی

حیف شد یوسفم از چاه نیامد آخر

 

جان ما از غم دوریش به لب آمده است

صاحب غیبت جانکاه نیامد آخر

 

شام هجران رُخَش از سر ما رَخت نبست

فجر امید سحرگاه نیامد آخر

 

ترسم این است دوباره به تباهی بروم

مشعل و روشنی راه نیامد آخر

 

***

 

روضۀ قتلگه جد غریبش سخت است

ای خدا حضرت خون‌خواه نیامد آخر

 

مرکبش خونی و بی‌صاحب و گریان برگشت

ذوالجناحا، ز چه رو شاه نیامد آخر؟

نجوا با امام عصر

آخرِ ماه شد و ماه نیامد آخر

سی سحر ناله زدیم آه نیامد آخر

 

با کلافی سر بازار نشستیم ولی

حیف شد یوسفم از چاه نیامد آخر

 

جان ما از غم دوریش به لب آمده است

صاحب غیبت جانکاه نیامد آخر

 

شام هجران رُخَش از سر ما رَخت نبست

فجر امید سحرگاه نیامد آخر

 

ترسم این است دوباره به تباهی بروم

مشعل و روشنی راه نیامد آخر

 

***

 

روضۀ قتلگه جد غریبش سخت است

ای خدا حضرت خون‌خواه نیامد آخر

 

مرکبش خونی و بی‌صاحب و گریان برگشت

ذوالجناحا، ز چه رو شاه نیامد آخر؟

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×