مشخصات شعر

جامۀ طوفان

مادر دوباره شانه زد موی جوانان را

بوسید موج زلف‌های عنبرافشان را

 

آنگاه دنیا ناگهان چشم تماشا شد

از ماوراءالنهر تا مرز خراسان را

 

پوشاند صف در صف نگاه روشن خورشید

تا بنگرد بی‌تابی لب‌های عطشان را

 

چشم محمد را بکش سرمه که بعد از این

دنیا نخواهد دید چشمانی بدین سان را

 

بر قامت عونت بپوشان جامۀ طوفان

تا او به رقص آرد تمام خاک میدان را

 

فردا در آن هنگامۀ آتش تماشا کن

از پشت ابر چشم‌ها اندوه‌ باران را ...

 

جامۀ طوفان

مادر دوباره شانه زد موی جوانان را

بوسید موج زلف‌های عنبرافشان را

 

آنگاه دنیا ناگهان چشم تماشا شد

از ماوراءالنهر تا مرز خراسان را

 

پوشاند صف در صف نگاه روشن خورشید

تا بنگرد بی‌تابی لب‌های عطشان را

 

چشم محمد را بکش سرمه که بعد از این

دنیا نخواهد دید چشمانی بدین سان را

 

بر قامت عونت بپوشان جامۀ طوفان

تا او به رقص آرد تمام خاک میدان را

 

فردا در آن هنگامۀ آتش تماشا کن

از پشت ابر چشم‌ها اندوه‌ باران را ...

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×