مشخصات شعر

بهانۀ خلقت

بیا به نقطۀ آغاز و انتها برویم

بیا برادر از این شهر بی‌وفا برویم

 

از این زمانۀ مجنون، امید برگیریم

خموش و ساکت و آرام و بی‌صدا برویم

 

بیا برای من و تو خدا نمی‌خواهد

شبیه مردم کوفه به انزوا برویم

 

شفای درد محبت شمیم تربت اوست

بیا برای رسیدن به این شفا برویم

 

بیا به یاری آن آسمانِ تنهایی

نه تا بهشت شهادت، که تا خدا برویم

 

علی و هر چه پیمبر، و حال نوبت ماست

به سرزمین رسالت، به کربلا برویم

 

همان دقیقه برادر تمام هستی ماست

که شادمانه به دیدار انبیا برویم

 

از این مسیر طلایی فرشتگان رفتند

بیا به ساحتِ مصداقِ والضحیٰ برویم

 

شمرده ثانیه‌ها را یکی‌یکی مادر

که سر به سجده گذاریم و سر جدا برویم

 

تمام خلقت ما را بهانه این بوده است

که ما به یاری فرزند مرتضی برویم ...

 

بهانۀ خلقت

بیا به نقطۀ آغاز و انتها برویم

بیا برادر از این شهر بی‌وفا برویم

 

از این زمانۀ مجنون، امید برگیریم

خموش و ساکت و آرام و بی‌صدا برویم

 

بیا برای من و تو خدا نمی‌خواهد

شبیه مردم کوفه به انزوا برویم

 

شفای درد محبت شمیم تربت اوست

بیا برای رسیدن به این شفا برویم

 

بیا به یاری آن آسمانِ تنهایی

نه تا بهشت شهادت، که تا خدا برویم

 

علی و هر چه پیمبر، و حال نوبت ماست

به سرزمین رسالت، به کربلا برویم

 

همان دقیقه برادر تمام هستی ماست

که شادمانه به دیدار انبیا برویم

 

از این مسیر طلایی فرشتگان رفتند

بیا به ساحتِ مصداقِ والضحیٰ برویم

 

شمرده ثانیه‌ها را یکی‌یکی مادر

که سر به سجده گذاریم و سر جدا برویم

 

تمام خلقت ما را بهانه این بوده است

که ما به یاری فرزند مرتضی برویم ...

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×