مشخصات شعر

شرح غم امّ‌البنین

بشنوید ای اهل دل این ماجرا!

دید مروان مادر عباس را

 

در بقیع شد غرق شور و زمزمه

اشک ریزان بر عزیز فاطمه

 

چار شبه قبر بودش پیش رو

بود با آن قبرها در گفتگو

 

با نوایی دل غمین، همراه او

همدم او، سوز و اشک و آه او

 

این شنیدم گشته در راه خدا

دست عباس من از پیکر جدا

 

تیر کین، بر چشم فرزندم رسید

خون ز چشمان خدا بینش چکید

 

این شنیدم چون که دستش شد جدا

مشک بر دندان گرفت آن باوفا

 

بر سرش آمد عمود آهنین

اوفتاد از صدر زین، او بر زمین

 

لیگ گریَم بهر آن بی‌یاوری

که ندارد او به عالم مادری

 

ریخت دُرّ اشک از داغ حسین

روز و شب امّ‌البنین از هر دو عین

 

گفت مروان کیست؟ این زار و غمین

گفتنش این زن بُوَد امّ‌البنین

 

مادر سالار جانبازان بُوَد

مایۀ فخر سرافرازان بُوَد

 

«آهی» از شرح غم امّ‌البنین

شعله‌ور گشته، دل اهل یقین

شرح غم امّ‌البنین

بشنوید ای اهل دل این ماجرا!

دید مروان مادر عباس را

 

در بقیع شد غرق شور و زمزمه

اشک ریزان بر عزیز فاطمه

 

چار شبه قبر بودش پیش رو

بود با آن قبرها در گفتگو

 

با نوایی دل غمین، همراه او

همدم او، سوز و اشک و آه او

 

این شنیدم گشته در راه خدا

دست عباس من از پیکر جدا

 

تیر کین، بر چشم فرزندم رسید

خون ز چشمان خدا بینش چکید

 

این شنیدم چون که دستش شد جدا

مشک بر دندان گرفت آن باوفا

 

بر سرش آمد عمود آهنین

اوفتاد از صدر زین، او بر زمین

 

لیگ گریَم بهر آن بی‌یاوری

که ندارد او به عالم مادری

 

ریخت دُرّ اشک از داغ حسین

روز و شب امّ‌البنین از هر دو عین

 

گفت مروان کیست؟ این زار و غمین

گفتنش این زن بُوَد امّ‌البنین

 

مادر سالار جانبازان بُوَد

مایۀ فخر سرافرازان بُوَد

 

«آهی» از شرح غم امّ‌البنین

شعله‌ور گشته، دل اهل یقین

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×