مشخصات شعر

شمع و گل و پروانه

کیستم من فاطمه امّ بنین

همسر دست خدا در آستین

 

کیستم من بانوی آن تاجدار

بانوی لا سیف الا ذوالفقار

 

ریزه‌خوار سفرۀ یعسوب دین

بانوی بیت امیرالمؤمنین

 

من به ظاهر شیر حق را همسرم

در حقیقت من کنیز حیدرم

 

همسر مولا همان زهرا و بس

کفو او تنها همان زهرا و بس

 

تا نشد اعطا به طاها کوثری

کی علی را بود یار و همسری

 

ز آمدن در آستان حیدری

یک هدف دارم و آن هم نوکری

 

آمدم من تا در این بیت گلی

گرد غم شویم ز رخسار علی

 

کودکانش را پرستاری کنم

اولین مظلوم را یاری کنم

 

آمدم جارو کنم این خانه را

خانۀ شمع و گل و پروانه را

 

آمدم تا یاد عاشورا کنم

فکر مشک آب با سقا کنم

 

آمدم تا مادر سقا شوم

روسپید حضرت زهرا شوم

 

تا کنم قنداقۀ عباس را

از دل و جان نذر شاه کربلا

 

کربلا در فکر و در احساس من

یا حسین ذکر لب عباس من

 

چهار لاله می‌کنم تقدیم شاه

تا حسین من نماند بی‌سپاه

 

تا برای او علمداری کنند

آن شه بی‌بار را یاری کنند

 

تا نماند خیمه‌ها بی‌پاسبان

تا نگویند از اسیری الامان

 

تا شوند این نور چشمانم همه

جان به قربان عزیز فاطمه

 

«موسوی» پیوسته گوید سر به زیر

مادر عباس دستم را بگیر

شمع و گل و پروانه

کیستم من فاطمه امّ بنین

همسر دست خدا در آستین

 

کیستم من بانوی آن تاجدار

بانوی لا سیف الا ذوالفقار

 

ریزه‌خوار سفرۀ یعسوب دین

بانوی بیت امیرالمؤمنین

 

من به ظاهر شیر حق را همسرم

در حقیقت من کنیز حیدرم

 

همسر مولا همان زهرا و بس

کفو او تنها همان زهرا و بس

 

تا نشد اعطا به طاها کوثری

کی علی را بود یار و همسری

 

ز آمدن در آستان حیدری

یک هدف دارم و آن هم نوکری

 

آمدم من تا در این بیت گلی

گرد غم شویم ز رخسار علی

 

کودکانش را پرستاری کنم

اولین مظلوم را یاری کنم

 

آمدم جارو کنم این خانه را

خانۀ شمع و گل و پروانه را

 

آمدم تا یاد عاشورا کنم

فکر مشک آب با سقا کنم

 

آمدم تا مادر سقا شوم

روسپید حضرت زهرا شوم

 

تا کنم قنداقۀ عباس را

از دل و جان نذر شاه کربلا

 

کربلا در فکر و در احساس من

یا حسین ذکر لب عباس من

 

چهار لاله می‌کنم تقدیم شاه

تا حسین من نماند بی‌سپاه

 

تا برای او علمداری کنند

آن شه بی‌بار را یاری کنند

 

تا نماند خیمه‌ها بی‌پاسبان

تا نگویند از اسیری الامان

 

تا شوند این نور چشمانم همه

جان به قربان عزیز فاطمه

 

«موسوی» پیوسته گوید سر به زیر

مادر عباس دستم را بگیر

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×