مشخصات شعر

چون که عشق آمده آداب به هم می‌ریزد

باد می‌آید و مهتاب به هم می‌ریزد

چهرۀ ماه تو در آب به هم می‌ریزد

 

اینکه رود است و پریشان شدنش جا دارد

با سر انگشت تو مرداب به هم می‌ریزد

 

یک طرف پیش نماز مژه، سمتی مردم

تیر می‌آید و محراب به هم می‌ریزد

 

جای آن که تو بیایی خود ارباب آمد

چون که عشق آمده آداب به هم می‌ریزد

 

غیر اصغر همه جا آب تعارف بکنند

به کسی که وسط خواب به هم می‌ریزد

 

ای به هم ریخته این گونه نیایی به حرم

چون که با دیدنت ارباب به هم می‌ریزد

 

چون که عشق آمده آداب به هم می‌ریزد

باد می‌آید و مهتاب به هم می‌ریزد

چهرۀ ماه تو در آب به هم می‌ریزد

 

اینکه رود است و پریشان شدنش جا دارد

با سر انگشت تو مرداب به هم می‌ریزد

 

یک طرف پیش نماز مژه، سمتی مردم

تیر می‌آید و محراب به هم می‌ریزد

 

جای آن که تو بیایی خود ارباب آمد

چون که عشق آمده آداب به هم می‌ریزد

 

غیر اصغر همه جا آب تعارف بکنند

به کسی که وسط خواب به هم می‌ریزد

 

ای به هم ریخته این گونه نیایی به حرم

چون که با دیدنت ارباب به هم می‌ریزد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×