مشخصات شعر

حالا شده جای زمین و آسمان برعکس

ماهی گرفته مشک را بین دهان برعکس

حالا شده جای زمین و آسمان برعکس

 

از بس که زیبایی، سزاوار است ابرویت

سوی دو چشم خویش بردارد کمان برعکس

 

من از نگاه نافذت در جنگ فهمیدم

با دشمنان قهری ولی با دوستان برعکس

 

آن قدر با سرعت به سمت آب رفتی که

سمت عقب می‌رفت انگاری زمان برعکس

 

از لحظه‌ای که رفته سقا هی علی‌اصغر

دور لبان خویش چرخانده زبان برعکس

 

هر کس به وقت مرگ جانش می‌رود از پا

از دست‌هایش می‌رود این مرد جان برعکس

حالا شده جای زمین و آسمان برعکس

ماهی گرفته مشک را بین دهان برعکس

حالا شده جای زمین و آسمان برعکس

 

از بس که زیبایی، سزاوار است ابرویت

سوی دو چشم خویش بردارد کمان برعکس

 

من از نگاه نافذت در جنگ فهمیدم

با دشمنان قهری ولی با دوستان برعکس

 

آن قدر با سرعت به سمت آب رفتی که

سمت عقب می‌رفت انگاری زمان برعکس

 

از لحظه‌ای که رفته سقا هی علی‌اصغر

دور لبان خویش چرخانده زبان برعکس

 

هر کس به وقت مرگ جانش می‌رود از پا

از دست‌هایش می‌رود این مرد جان برعکس

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×