مشخصات شعر

تقدیر ارغوان

حسین بن علی نام از خدا داشت

خدا دانَد سر و سِرّی جدا داشت

 

فرود سنگ بر پیشانیِ او

هجومِ زخم‌ها ارزانیِ او

 

لگدکوبِ سمِ اسبان؛ تنِ گُل

هزاران پاره شد پیراهنِ گُل

 

«گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را

به هر گل می‌رسم، می‌بویم او را»

 

بر این تن، وای!  عریانی روا نیست

مگر این نوگلِ باغ خدا نیست

 

دلم این داغ را طاقت ندارد

که کهنهْ پیرهن غارت ندارد

 

چه سنگین است موجِ قتل و غارت!

چه ننگین است اوج این حقارت!

 

تقدیر ارغوان

حسین بن علی نام از خدا داشت

خدا دانَد سر و سِرّی جدا داشت

 

فرود سنگ بر پیشانیِ او

هجومِ زخم‌ها ارزانیِ او

 

لگدکوبِ سمِ اسبان؛ تنِ گُل

هزاران پاره شد پیراهنِ گُل

 

«گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را

به هر گل می‌رسم، می‌بویم او را»

 

بر این تن، وای!  عریانی روا نیست

مگر این نوگلِ باغ خدا نیست

 

دلم این داغ را طاقت ندارد

که کهنهْ پیرهن غارت ندارد

 

چه سنگین است موجِ قتل و غارت!

چه ننگین است اوج این حقارت!

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×