مشخصات شعر

پیشِ رو بهشت است

حسین آیینه‌ای زیبا نشان داد

دَمی آن سوی فردا را نشان داد

 

در آن آیینه، آن گل‌ها چه دیدند!

که از جان ریشه تردید چیدند

 

اشارت با بشارت ... گفت و گفتند

به شوقِ صبح گُل از گُل شکفتند

 

بشارت‌ها شنیدند از لبِ یار

چنین گفتند با آن سبزِ سالار؛

 

ـ «پس از تو لحظه‌ها سرشار مرگ است

که بی‌تو زیستن تکرار مرگ است

 

تو تنها در هجوم تیر و شمشیر!

جهان‌سوز است این تصویر دلگیر!

 

فدای غیرتِ ربّانیِ تو

تو ابراهیم و ما قربانیِ تو

 

فدای تو هزاران بار، ای یار!

تو ما را بی‌وفا در عشق مشمار!

 

که در این سوز و سازِ نینوایی

مبادا بین ما یک دَم جدایی!

 

مبارک باد!‍ پیشِ رو بهشت است

که عاشق، عاقبت خوش سرنوشت است ...»

 

پیشِ رو بهشت است

حسین آیینه‌ای زیبا نشان داد

دَمی آن سوی فردا را نشان داد

 

در آن آیینه، آن گل‌ها چه دیدند!

که از جان ریشه تردید چیدند

 

اشارت با بشارت ... گفت و گفتند

به شوقِ صبح گُل از گُل شکفتند

 

بشارت‌ها شنیدند از لبِ یار

چنین گفتند با آن سبزِ سالار؛

 

ـ «پس از تو لحظه‌ها سرشار مرگ است

که بی‌تو زیستن تکرار مرگ است

 

تو تنها در هجوم تیر و شمشیر!

جهان‌سوز است این تصویر دلگیر!

 

فدای غیرتِ ربّانیِ تو

تو ابراهیم و ما قربانیِ تو

 

فدای تو هزاران بار، ای یار!

تو ما را بی‌وفا در عشق مشمار!

 

که در این سوز و سازِ نینوایی

مبادا بین ما یک دَم جدایی!

 

مبارک باد!‍ پیشِ رو بهشت است

که عاشق، عاقبت خوش سرنوشت است ...»

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×