مشخصات شعر

خورشید خدا

غبار قرون می‌نشیند

بر صداها و حنجره‌ها

بر نام‌ها و نشان‌ها ...

 

امّا

چشمانِ رخشان تو

خورشید خداست،

که هم‌چنان می‌مانَد سبز ...

که هم‌چنان می‌خوانَد سرخ ...

و هم‌چنان می‌رویاند؛

چشم و

شگفتی و

خورشید ...

 

خورشید خدا

غبار قرون می‌نشیند

بر صداها و حنجره‌ها

بر نام‌ها و نشان‌ها ...

 

امّا

چشمانِ رخشان تو

خورشید خداست،

که هم‌چنان می‌مانَد سبز ...

که هم‌چنان می‌خوانَد سرخ ...

و هم‌چنان می‌رویاند؛

چشم و

شگفتی و

خورشید ...

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×