مشخصات شعر

گوهر دُرجِ عصمت

دختر مرتضی، امیر عرب

گوهر دُرج معرفت، زینب

 

بضعۀ مصطفی، رسول کریم

آن سرافراز واجب‌التعظیم

 

اختر تابناک برج حیا

زیور دوش و دامن زهرا

 

همچو بلبل به ساحت گلشن

نغمه‌آموز از حسین و حسن

 

عنصرش از بدایع ملکوت

گوهرش از خزانۀ لاهوت

 

سینه‌اش لوح «علّم الاسماء»

دل او گنج سرِّ «ما اوحی»

 

دیده‌اش سرِّ غیب را دیده

در گلستان وحی بالیده

 

قبلۀ جان حریم خانۀ او

توتیا خاک آستانۀ او

 

عقل را نیست در حریمش بار

عشق از او یافت گرمی بازار

 

نینوا عرصۀ کرامت او

«فاستقم» رمز استقامت او

 

خاک او قبلۀ خلایق بود

سینه‌اش مخزن حقایق بود

 

چون به گاه کلام دُر می‌سفت

با زبان علی سخن می‌گفت

 

عاشقان را به منزل دلدار

رهنما بود و کاروان‌سالار

 

کاخ بیداد و کفر ویران ساخت

رایت داد بر فلک افراخت

 

دست عزمش چو فاتح خیبر

کرد بنیان کفر زیر و زبر

 

نظم کیش و نظام شرع از اوست

بود اصل و قوام فرع از اوست

 

از پی پاس شرع و دین هدا

دهدش کردگار خیر جزا

 

از سراپردۀ مقدس ذات

بر روانش تحیّت و صلوات

 

 

 

گوهر دُرجِ عصمت

دختر مرتضی، امیر عرب

گوهر دُرج معرفت، زینب

 

بضعۀ مصطفی، رسول کریم

آن سرافراز واجب‌التعظیم

 

اختر تابناک برج حیا

زیور دوش و دامن زهرا

 

همچو بلبل به ساحت گلشن

نغمه‌آموز از حسین و حسن

 

عنصرش از بدایع ملکوت

گوهرش از خزانۀ لاهوت

 

سینه‌اش لوح «علّم الاسماء»

دل او گنج سرِّ «ما اوحی»

 

دیده‌اش سرِّ غیب را دیده

در گلستان وحی بالیده

 

قبلۀ جان حریم خانۀ او

توتیا خاک آستانۀ او

 

عقل را نیست در حریمش بار

عشق از او یافت گرمی بازار

 

نینوا عرصۀ کرامت او

«فاستقم» رمز استقامت او

 

خاک او قبلۀ خلایق بود

سینه‌اش مخزن حقایق بود

 

چون به گاه کلام دُر می‌سفت

با زبان علی سخن می‌گفت

 

عاشقان را به منزل دلدار

رهنما بود و کاروان‌سالار

 

کاخ بیداد و کفر ویران ساخت

رایت داد بر فلک افراخت

 

دست عزمش چو فاتح خیبر

کرد بنیان کفر زیر و زبر

 

نظم کیش و نظام شرع از اوست

بود اصل و قوام فرع از اوست

 

از پی پاس شرع و دین هدا

دهدش کردگار خیر جزا

 

از سراپردۀ مقدس ذات

بر روانش تحیّت و صلوات

 

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×