مشخصات شعر

فاتح شام

زینب آمد شام را یک باره ویران کرد و رفت

اهل عالم را ز کار خویش حیران کرد و رفت

 

از زمین کربلا تا کوفه و شام خراب

هر کجا بنهاد پا فتحی نمایان کرد و رفت

 

با لسان مرتضی از ماجرای نینوا

خطبه‌ای جانسوز اندر کوفه عنوان کرد و رفت

 

تا بماند دین احمد با کلام جانفزا

عالمی را دوستدار اهل ایمان کرد و رفت

 

فاش می‌گویم من آن بانوی عُظمای دلیر

از بیان خویش دشمن را هراسان کرد و رفت

 

بر فراز نیزه آن قرآن ناطق را بدید

با عمل آن بی‌قرین، اثبات قرآن کرد و رفت

 

در دیار شام بر پا کرد از نو انقلاب

سنگر اهل ستم را سست بنیان کرد و رفت

 

خطبه‌ی غرّا، بیان فرمود در کاخ یزید

کاخ استبداد را از پایه ویران کرد و رفت

 

شام، غرق عیش و عشرت بود در وقت ورود

وقت رفتن شام را شام غریبان کرد و رفت

 

دخت شه را بعد مردن در خرابه جای داد

گنج را در گوشه‌ی ویرانه پنهان کرد و رفت

 

ز آتش دل بر مزار دختر سلطان دین

در وداع آخرین شمعی فروزان کرد و رفت

 

فاتح شام

زینب آمد شام را یک باره ویران کرد و رفت

اهل عالم را ز کار خویش حیران کرد و رفت

 

از زمین کربلا تا کوفه و شام خراب

هر کجا بنهاد پا فتحی نمایان کرد و رفت

 

با لسان مرتضی از ماجرای نینوا

خطبه‌ای جانسوز اندر کوفه عنوان کرد و رفت

 

تا بماند دین احمد با کلام جانفزا

عالمی را دوستدار اهل ایمان کرد و رفت

 

فاش می‌گویم من آن بانوی عُظمای دلیر

از بیان خویش دشمن را هراسان کرد و رفت

 

بر فراز نیزه آن قرآن ناطق را بدید

با عمل آن بی‌قرین، اثبات قرآن کرد و رفت

 

در دیار شام بر پا کرد از نو انقلاب

سنگر اهل ستم را سست بنیان کرد و رفت

 

خطبه‌ی غرّا، بیان فرمود در کاخ یزید

کاخ استبداد را از پایه ویران کرد و رفت

 

شام، غرق عیش و عشرت بود در وقت ورود

وقت رفتن شام را شام غریبان کرد و رفت

 

دخت شه را بعد مردن در خرابه جای داد

گنج را در گوشه‌ی ویرانه پنهان کرد و رفت

 

ز آتش دل بر مزار دختر سلطان دین

در وداع آخرین شمعی فروزان کرد و رفت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×