مشخصات شعر

طور تجلّی

 

چون کرد با برادر خود قصه را تمام

رو بر مدینه کرد که یا سید الانام

 

این شاه سر جدا شده از تن حسین توست

این سینه‌چاک ناوک دشمن حسین توست

 

این نور نخل طور تجلّی که شد از او

کرب و بلا چو وادی ایمن حسین توست

 

این لاله‌گون قبای که جبرئیل از غمش

شال عزا فکنده به گردن حسین توست

 

این جسم پاره‌پاره که زهرا به ماتمش

صد پاره جامه ساخته بر تن حسین توست

 

این شمع جان‌گداز که اندر مصیبتش

از آه شعله‌ها شده روشن حسین توست

 

این پیکر کشیده به خون کز برای او

خون‌ها ز دیده رفته به دامن حسین توست

 

این طایر حرم که ز پیکان شست کین

در خاک و خون نموده نشیمن حسین توست ...

 

طور تجلّی

 

چون کرد با برادر خود قصه را تمام

رو بر مدینه کرد که یا سید الانام

 

این شاه سر جدا شده از تن حسین توست

این سینه‌چاک ناوک دشمن حسین توست

 

این نور نخل طور تجلّی که شد از او

کرب و بلا چو وادی ایمن حسین توست

 

این لاله‌گون قبای که جبرئیل از غمش

شال عزا فکنده به گردن حسین توست

 

این جسم پاره‌پاره که زهرا به ماتمش

صد پاره جامه ساخته بر تن حسین توست

 

این شمع جان‌گداز که اندر مصیبتش

از آه شعله‌ها شده روشن حسین توست

 

این پیکر کشیده به خون کز برای او

خون‌ها ز دیده رفته به دامن حسین توست

 

این طایر حرم که ز پیکان شست کین

در خاک و خون نموده نشیمن حسین توست ...

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×