مشخصات شعر

زبان حال حضرت زینب با مادر پهلو شکسته (سلام الله علیهما)

دیگر در آسمان امیدم ستاره نیست

انگار جز یتیم شدن راه چاره نیست

 

حالا که عازم سفری پس مرا ببر

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

 

معجر ز چهره باز کن امشب که بعد از این

فرصت برای دیدن رویت دوباره نیست

 

جای سلام پلک به هم می‌زنی چرا؟

راهی برای حرف زدن جز اشاره نیست؟

 

این یادگارها که به من هدیه می‌دهی

در بینشان چرا اثر از گوشواره نیست؟

 

معلوم شد چرا ز کفن‌ها یکی کم است

سهمی برای آن بدن پاره پاره نیست

زبان حال حضرت زینب با مادر پهلو شکسته (سلام الله علیهما)

دیگر در آسمان امیدم ستاره نیست

انگار جز یتیم شدن راه چاره نیست

 

حالا که عازم سفری پس مرا ببر

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

 

معجر ز چهره باز کن امشب که بعد از این

فرصت برای دیدن رویت دوباره نیست

 

جای سلام پلک به هم می‌زنی چرا؟

راهی برای حرف زدن جز اشاره نیست؟

 

این یادگارها که به من هدیه می‌دهی

در بینشان چرا اثر از گوشواره نیست؟

 

معلوم شد چرا ز کفن‌ها یکی کم است

سهمی برای آن بدن پاره پاره نیست

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×