مشخصات شعر

فصلی از یک ترکیب‌بند عاشورایی

شهید عشق

نمی‌دانم چه سوزی بود از عشق تو در سرها

که دل‌ها می‌زند پر در هوایت چون کبوترها

 

به خون پاک خود خطی نوشتی از فداکاری

کز آن حرفی نمی‌گنجد به دیوان‌ها و دفترها

 

اگر هر منبر از وصف تو زینت یافت، جا دارد

که از خون تو پا بر جای شد محراب و منبرها

 

بنازم همرهانت را که افتادند چون از پا

طریق عشق را مردانه طی کردند با سرها

 

نمی‌دانم چه آیینی‌ست دنیای محبت را

که خواهرها نمی‌گریند بر مرگ برادرها

 

پدرها شسته دست از جان به آب‌دیدۀ طفلان

خضاب از خون فرزندان خود کردند مادرها

 

فدای پرچم سرخ تو ای سردار مظلومان

که می‌لرزد ز بیمش تا ابد کاخ ستمگرها

 

اگر خود تشنه‌لب، جان بر لب آب روان دادی

جهانی را ز فیض خون پاک خویش جان دادی

 

فصلی از یک ترکیب‌بند عاشورایی

شهید عشق

نمی‌دانم چه سوزی بود از عشق تو در سرها

که دل‌ها می‌زند پر در هوایت چون کبوترها

 

به خون پاک خود خطی نوشتی از فداکاری

کز آن حرفی نمی‌گنجد به دیوان‌ها و دفترها

 

اگر هر منبر از وصف تو زینت یافت، جا دارد

که از خون تو پا بر جای شد محراب و منبرها

 

بنازم همرهانت را که افتادند چون از پا

طریق عشق را مردانه طی کردند با سرها

 

نمی‌دانم چه آیینی‌ست دنیای محبت را

که خواهرها نمی‌گریند بر مرگ برادرها

 

پدرها شسته دست از جان به آب‌دیدۀ طفلان

خضاب از خون فرزندان خود کردند مادرها

 

فدای پرچم سرخ تو ای سردار مظلومان

که می‌لرزد ز بیمش تا ابد کاخ ستمگرها

 

اگر خود تشنه‌لب، جان بر لب آب روان دادی

جهانی را ز فیض خون پاک خویش جان دادی

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×