مشخصات شعر

شبیه مادر

از بس که سکوت با دلم ور رفته

از دست همه حوصله‌ام سر رفته

 

او نیست ولی از جلوی چشمم دست،

 در دست پدر چقدر دختر رفته

 

چادر که بپوشم عمه‌ام می‌گوید

قربان عزیزم چه به مادر رفته

 

من مختصرم کوچک و کوتاه و غریب

عمرم به سه تا آیۀ کوثر رفته

 

از گریۀ من حرامیان می‌لرزند

انگار علی به فتح خیبر رفته

 

جز زخم کف پا و تب تاول‌ها

باقی همه روضه‌ها به مادر رفته

 

آن قاصدکی که در بغل می‌چرخید

حالا سر نیزه‌های لشگر رفته

 

من ... من ... که نمی‌... نمی‌توانم بپرم

عمه تو بگو ... چه‌ها بر این پر رفته

 

بابا به خدا بیا ... بیا جان عمو

من خسته شدم حوصله‌ام سر رفته

 

شبیه مادر

از بس که سکوت با دلم ور رفته

از دست همه حوصله‌ام سر رفته

 

او نیست ولی از جلوی چشمم دست،

 در دست پدر چقدر دختر رفته

 

چادر که بپوشم عمه‌ام می‌گوید

قربان عزیزم چه به مادر رفته

 

من مختصرم کوچک و کوتاه و غریب

عمرم به سه تا آیۀ کوثر رفته

 

از گریۀ من حرامیان می‌لرزند

انگار علی به فتح خیبر رفته

 

جز زخم کف پا و تب تاول‌ها

باقی همه روضه‌ها به مادر رفته

 

آن قاصدکی که در بغل می‌چرخید

حالا سر نیزه‌های لشگر رفته

 

من ... من ... که نمی‌... نمی‌توانم بپرم

عمه تو بگو ... چه‌ها بر این پر رفته

 

بابا به خدا بیا ... بیا جان عمو

من خسته شدم حوصله‌ام سر رفته

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×