مشخصات شعر

نشانی عرش

به روی شانۀ مهتاب دیده‌بانی داشت

و زیر پای خودش فرش آسمانی داشت

 

نه اینکه راه زمین را اشاره می‌فرمود

برای رفتن تا عرش هم نشانی داشت

 

به روی پای پدر با زبان شیرینش

برای حضرت جبریل شعرخوانی داشت

 

ز خانوادۀ خورشید بود این خانم

عیار آینه‌اش شهرت جهانی داشت

 

شبیه یاس مدینه اگر چه کم‌سن بود

درون سینۀ خود راز جاودانی داشت

 

اگر که خیس نگاهش همیشه ابری بود

برای مجلس باران همیشه بانی داشت

 

اگر چه معجر نور است روی موهایش

به روی صورت خود رنگ ارغوانی داشت

 

چه فصل‌های غریبی به چشم خود می‌دید

سه سال داشت، ولی قامتی کمانی داشت

 

تمام حجم تنش درد بود و می‌گریید

از اینکه بر بدنش زخم خیزرانی داشت

 

امان نداد بگویم چگونه پیر شده

از اینکه در بدنش درد استخوانی داشت

 

نشانی عرش

به روی شانۀ مهتاب دیده‌بانی داشت

و زیر پای خودش فرش آسمانی داشت

 

نه اینکه راه زمین را اشاره می‌فرمود

برای رفتن تا عرش هم نشانی داشت

 

به روی پای پدر با زبان شیرینش

برای حضرت جبریل شعرخوانی داشت

 

ز خانوادۀ خورشید بود این خانم

عیار آینه‌اش شهرت جهانی داشت

 

شبیه یاس مدینه اگر چه کم‌سن بود

درون سینۀ خود راز جاودانی داشت

 

اگر که خیس نگاهش همیشه ابری بود

برای مجلس باران همیشه بانی داشت

 

اگر چه معجر نور است روی موهایش

به روی صورت خود رنگ ارغوانی داشت

 

چه فصل‌های غریبی به چشم خود می‌دید

سه سال داشت، ولی قامتی کمانی داشت

 

تمام حجم تنش درد بود و می‌گریید

از اینکه بر بدنش زخم خیزرانی داشت

 

امان نداد بگویم چگونه پیر شده

از اینکه در بدنش درد استخوانی داشت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×