مشخصات شعر

گریه آباد

جز بر آن تیغ دو ابروی تو سر نفروشم

غرقۀ درد ولی زخم جگر نفروشم

 

زندگی بی‌نمک روضۀ تو شیرین نیست

نمک شور تو بر کوه شکر نفروشم

 

دل به شب‌های عزاداری تو خوش کردم

خرقۀ مشکی خود را به سحر نفروشم

 

گریه آباد شدم، خانه‌ات آباد حسین

به دو صد درّ و گهر دیدۀ تر نفروشم

 

دست‌هایم عوض کرببلا می‌ارزد

ببُریدش که پرم را به ضرر نفروشم

 

وقت پرپر زدنم رقص طرب خواهم کرد

دست را می‌دهم و باده طلب خواهم کرد

 

پر شکسته به تمنای چمن می‌آیم

آخرالامر به دیدار تو من می‌آیم

 

گر چه قسمت نشده تا به حضورت برسم

عطر سیبم که گه از سوی قرن می‌آیم

 

وقت رجعت که سر از خاک برون می‌آری

بی‌کفن سوی تو من پاره کفن می‌آیم

 

آن قدر در وسط روضه زبان می‌گیرم

لال هم گر که بمیرم به سخن می‌آیم

 

باز از آنچه که آمد سر تو می‌گویم

باز از غارت انگشتر تو می‌گویم

 

گریه آباد

جز بر آن تیغ دو ابروی تو سر نفروشم

غرقۀ درد ولی زخم جگر نفروشم

 

زندگی بی‌نمک روضۀ تو شیرین نیست

نمک شور تو بر کوه شکر نفروشم

 

دل به شب‌های عزاداری تو خوش کردم

خرقۀ مشکی خود را به سحر نفروشم

 

گریه آباد شدم، خانه‌ات آباد حسین

به دو صد درّ و گهر دیدۀ تر نفروشم

 

دست‌هایم عوض کرببلا می‌ارزد

ببُریدش که پرم را به ضرر نفروشم

 

وقت پرپر زدنم رقص طرب خواهم کرد

دست را می‌دهم و باده طلب خواهم کرد

 

پر شکسته به تمنای چمن می‌آیم

آخرالامر به دیدار تو من می‌آیم

 

گر چه قسمت نشده تا به حضورت برسم

عطر سیبم که گه از سوی قرن می‌آیم

 

وقت رجعت که سر از خاک برون می‌آری

بی‌کفن سوی تو من پاره کفن می‌آیم

 

آن قدر در وسط روضه زبان می‌گیرم

لال هم گر که بمیرم به سخن می‌آیم

 

باز از آنچه که آمد سر تو می‌گویم

باز از غارت انگشتر تو می‌گویم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×