مشخصات شعر

ماه...

بعد از تو روزگار زمین شد سیاه، ماه

غم ماند و موج ماند و عطش ماند و آه، ماه

 

خورشید شرح حال تو را این‌چنین نوشت

بی‌سرزمین‌تر از همه بی‌سر پناه، ماه

 

دنیا پس از تو زود به پایان خود رسید

خورشید را بیاورم آیا گواه، ماه؟

 

حالا غریب هستی و بغض تو در گلوست

دیروز گریه‌های علی بود و چاه، ماه

 

زینب غروب روز دهم آب را که دید

گاهی به یاد علقمه افتاد و گاه، ماه

 

حالا به من که محو علمداری توام

گاهی اشاره‌ای کن و گاهی نگاه، ماه

 

این روزها هوای دلم ابری و بد است

حالی بپرس از من گم گرده راه، ماه

 

ماه...

بعد از تو روزگار زمین شد سیاه، ماه

غم ماند و موج ماند و عطش ماند و آه، ماه

 

خورشید شرح حال تو را این‌چنین نوشت

بی‌سرزمین‌تر از همه بی‌سر پناه، ماه

 

دنیا پس از تو زود به پایان خود رسید

خورشید را بیاورم آیا گواه، ماه؟

 

حالا غریب هستی و بغض تو در گلوست

دیروز گریه‌های علی بود و چاه، ماه

 

زینب غروب روز دهم آب را که دید

گاهی به یاد علقمه افتاد و گاه، ماه

 

حالا به من که محو علمداری توام

گاهی اشاره‌ای کن و گاهی نگاه، ماه

 

این روزها هوای دلم ابری و بد است

حالی بپرس از من گم گرده راه، ماه

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×