مشخصات شعر

دستانِ ماهیگیر

تا به مستی ابروان شیر بالا می‌رود

هی صدای غرش تکبیر بالا می‌رود

 

آمده عباس، می‌افتد به پایش زودتر

دست هر جنبنده‌ای که دیر بالا می‌رود

 

علقمه روی نوک انگشت‌های آبی‌اش

صخره صخره روی این تصویر بالا می‌رود

 

دست ماهی این طرف افتاده و در آن طرف

آب از دستانِ ماهیگیر بالا می‌رود

 

از کمان حرمله چون تیر پایین می‌رود

سوی سقا با کمی تغییر بالا می‌رود

 

تا که جایی واکند در بین دندان تیزها

در تن عباس تیر از تیر بالا می‌رود

 

داستان این است مادر، در کنار علقمه

تیر پایین می‌رود، شمشیر بالا می‌رود

 

تو به هم می‌ریزی و خلخال از پای حرم

بعد تو می‌افتد و زنجیر بالا می‌رود

 

بعد عمری که برادر بوده‌ای ارباب را

نالۀ «ادرک اخا»یت دیر بالا می‌رود

 

دستانِ ماهیگیر

تا به مستی ابروان شیر بالا می‌رود

هی صدای غرش تکبیر بالا می‌رود

 

آمده عباس، می‌افتد به پایش زودتر

دست هر جنبنده‌ای که دیر بالا می‌رود

 

علقمه روی نوک انگشت‌های آبی‌اش

صخره صخره روی این تصویر بالا می‌رود

 

دست ماهی این طرف افتاده و در آن طرف

آب از دستانِ ماهیگیر بالا می‌رود

 

از کمان حرمله چون تیر پایین می‌رود

سوی سقا با کمی تغییر بالا می‌رود

 

تا که جایی واکند در بین دندان تیزها

در تن عباس تیر از تیر بالا می‌رود

 

داستان این است مادر، در کنار علقمه

تیر پایین می‌رود، شمشیر بالا می‌رود

 

تو به هم می‌ریزی و خلخال از پای حرم

بعد تو می‌افتد و زنجیر بالا می‌رود

 

بعد عمری که برادر بوده‌ای ارباب را

نالۀ «ادرک اخا»یت دیر بالا می‌رود

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×