مشخصات شعر

از حسن تا کربلا

اخم شیطان باز می‌گردد تبسم می‌شود

جعده بعد از زهر درگیر توهم می‌شود

 

آتش سم است اما پشت درب خانه نه

پشت درب سینه‌ات لبریز هیزم می‌شود

 

آرد خواهد شد تمام استخوان‌هایش ولی

باز دستاس است که لبریز گندم می‌شود

 

زهر در واقع برایش جرعه‌ای از کوثر است

آنکه لحظه‌لحظه پیر از حرف مردم می‌شود

 

باز اول می‌شوی بر دیدن مادر ولی

خواهرت مثل گذشته باز دوم می‌شود

 

گل فرستادم به تابوتت ولیکن گل که هیچ

تیر بین تیرهای آمده گم می‌شود

 

از حسن تا کربلا آن کوچه خواهد گشت دشت

بر تن قاسمِ بدین ترتیب سَم، سُم می‌شود

 

از حسن تا کربلا

اخم شیطان باز می‌گردد تبسم می‌شود

جعده بعد از زهر درگیر توهم می‌شود

 

آتش سم است اما پشت درب خانه نه

پشت درب سینه‌ات لبریز هیزم می‌شود

 

آرد خواهد شد تمام استخوان‌هایش ولی

باز دستاس است که لبریز گندم می‌شود

 

زهر در واقع برایش جرعه‌ای از کوثر است

آنکه لحظه‌لحظه پیر از حرف مردم می‌شود

 

باز اول می‌شوی بر دیدن مادر ولی

خواهرت مثل گذشته باز دوم می‌شود

 

گل فرستادم به تابوتت ولیکن گل که هیچ

تیر بین تیرهای آمده گم می‌شود

 

از حسن تا کربلا آن کوچه خواهد گشت دشت

بر تن قاسمِ بدین ترتیب سَم، سُم می‌شود

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×