مشخصات شعر

باغبان خاک

جمعه به جمعه از خبرت حرف می‌زنند

مردم چقدر پشت سرت حرف می‌زنند

 

مانند آفتاب که از نور و سایه‌اش

از شایعات دور و برت حرف می‌زنند

 

شمشیر انتقام به دست تو داده‌اند

از خون حنجر پدرت حرف می‌زنند

 

از روی اعتقاد به برگشتنت که نیست

گاهی اگر هم از سفرت حرف می‌زنند

 

مدیون دوستان تو هستند دشمنان

از بس همیشه بر ضررت حرف می‌زنند

 

نادان چه از کمال تو سر درمی‌آورد

از روی حدس از هنرت حرف می‌زنند

 

تو باغبان خاکی و این شاخه‌های خشک

تنها همیشه از تبرت حرف می‌زنند

 

از اخم تو زیاد، ولی خوب من مگر

یک لحظه از نگاه تَرَت حرف می‌زنند؟

 

باغبان خاک

جمعه به جمعه از خبرت حرف می‌زنند

مردم چقدر پشت سرت حرف می‌زنند

 

مانند آفتاب که از نور و سایه‌اش

از شایعات دور و برت حرف می‌زنند

 

شمشیر انتقام به دست تو داده‌اند

از خون حنجر پدرت حرف می‌زنند

 

از روی اعتقاد به برگشتنت که نیست

گاهی اگر هم از سفرت حرف می‌زنند

 

مدیون دوستان تو هستند دشمنان

از بس همیشه بر ضررت حرف می‌زنند

 

نادان چه از کمال تو سر درمی‌آورد

از روی حدس از هنرت حرف می‌زنند

 

تو باغبان خاکی و این شاخه‌های خشک

تنها همیشه از تبرت حرف می‌زنند

 

از اخم تو زیاد، ولی خوب من مگر

یک لحظه از نگاه تَرَت حرف می‌زنند؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×