مشخصات شعر

رسم پرستویی

شنیده‌ست از نجف گویا شمیم عطر دلجویی

که از مشهد بدان سو راه کج کرده است آهویی

 

نه ضرب‌آهنگ دل‌ها را فقط آن صبح خون کردی

که هر سو لاله‌ای دل خون، سری دارد به زانویی

 

دهان‌ها می‌شود شیرین ز فیض نامتان، آری

شنیدم یا علی می‌گفت زنبوری به کندویی

 

ترازوها همه لاف از عدالت می‌زنند امّا

به دست توست گر باشد عدالت را ترازویی

 

نمی‌دانی چقدر آن روز عطشان آرزو کردم

که بودی تا بگیری مَشک را از دست بازویی

 

روا باشد اگر صد لاله غم در سینه‌ات روید

که دیدی صد بنفشه کرده گل بر یاس پهلویی

 

چه کرده عشق تو با مرغ جانم؟  پر نمی‌گیرد

گمانم رفته از یاد دلم رسم پرستویی

 

رسم پرستویی

شنیده‌ست از نجف گویا شمیم عطر دلجویی

که از مشهد بدان سو راه کج کرده است آهویی

 

نه ضرب‌آهنگ دل‌ها را فقط آن صبح خون کردی

که هر سو لاله‌ای دل خون، سری دارد به زانویی

 

دهان‌ها می‌شود شیرین ز فیض نامتان، آری

شنیدم یا علی می‌گفت زنبوری به کندویی

 

ترازوها همه لاف از عدالت می‌زنند امّا

به دست توست گر باشد عدالت را ترازویی

 

نمی‌دانی چقدر آن روز عطشان آرزو کردم

که بودی تا بگیری مَشک را از دست بازویی

 

روا باشد اگر صد لاله غم در سینه‌ات روید

که دیدی صد بنفشه کرده گل بر یاس پهلویی

 

چه کرده عشق تو با مرغ جانم؟  پر نمی‌گیرد

گمانم رفته از یاد دلم رسم پرستویی

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×