مشخصات شعر

پایان محرم...

دارد تمام می‌شود آقا عزای تو
کم گریه کرده‌ایم محرّم برای تو

دارد چه زود سفرۀ تو جمع می‌شود
تازه نشسته‌ایم بخوریم از غذای تو

شبه‌ای آخر است گدا را حلال کن
این هم بساطِ نوکر ِ بی دست و پای تو

ما را ببخش گریۀ سیری نکرده‌ایم
چشمانِ خشکِ ما خجل از این عزای تو

میل دوبارگی بهشت، آدمی نداشت
وقتی شنید گوشه‌ای از روضه‌های تو

کی دست خالی از در این خانه رفته است
دست پر است تا به قیامت، گدای تو

تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس
گریه کند برای تو صاحب عزای تو

گریه کن تو حضرت زهراست والسلام
جانم فدای فاطمه، جانم فدای تو

تازه به شام می‌رسد از راه، قافله
تازه رسیده نوبت تشت طلای تو

 

(با کمی تلخیص)

پایان محرم...

دارد تمام می‌شود آقا عزای تو
کم گریه کرده‌ایم محرّم برای تو

دارد چه زود سفرۀ تو جمع می‌شود
تازه نشسته‌ایم بخوریم از غذای تو

شبه‌ای آخر است گدا را حلال کن
این هم بساطِ نوکر ِ بی دست و پای تو

ما را ببخش گریۀ سیری نکرده‌ایم
چشمانِ خشکِ ما خجل از این عزای تو

میل دوبارگی بهشت، آدمی نداشت
وقتی شنید گوشه‌ای از روضه‌های تو

کی دست خالی از در این خانه رفته است
دست پر است تا به قیامت، گدای تو

تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس
گریه کند برای تو صاحب عزای تو

گریه کن تو حضرت زهراست والسلام
جانم فدای فاطمه، جانم فدای تو

تازه به شام می‌رسد از راه، قافله
تازه رسیده نوبت تشت طلای تو

 

(با کمی تلخیص)

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×