مشخصات شعر

مثل غزل

مثل بهار مثل غزل آفریدمت

شعری شدی و با کلماتم خریدمت

 

می‌خواستم ببینم اذان صدات را

امّا چه دیر مثل همیشه رسیدمت

 

پیش از غروب مثل بلندی مأذنه

بعد از غروب خوش‌قد و بالا ندیدمت

 

آئینه‌ای و روی زمین پخش می‌شوی

دستم شکسته باد، شکسته کشیدمت

 

از لابه‌لای این همه پا جمع کردمت

روی عبا شبیه ورق پاره چیدمت

مثل غزل

مثل بهار مثل غزل آفریدمت

شعری شدی و با کلماتم خریدمت

 

می‌خواستم ببینم اذان صدات را

امّا چه دیر مثل همیشه رسیدمت

 

پیش از غروب مثل بلندی مأذنه

بعد از غروب خوش‌قد و بالا ندیدمت

 

آئینه‌ای و روی زمین پخش می‌شوی

دستم شکسته باد، شکسته کشیدمت

 

از لابه‌لای این همه پا جمع کردمت

روی عبا شبیه ورق پاره چیدمت

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×