مشخصات شعر

عیسای من

گهواره خالی می‌شود با رفتن تو

دیگر نمانده فرصتی تا رفتن تو

 

حتی خدا با ماندنت راضی نمی‌شد

عیسای من قربان بالا رفتن تو

 

هر چیز را هر رفتن ناممکنی را

می‌شد که باور کرد الاّ رفتن تو

 

وقتی گناهی سر نمی‌زد از گلویت

یعنی «چرا؟» یعنی معمّا رفتن تو

 

ای کاش می‌بردی مرا با  چشم‌هایت

یا اینکه می‌افتاد فردا رفتن تو

 

وقتی که پا در عرصه‌ی حق می‌گذاری

فرقی ندارد آمدن یا رفتن تو

 

عیسای من

گهواره خالی می‌شود با رفتن تو

دیگر نمانده فرصتی تا رفتن تو

 

حتی خدا با ماندنت راضی نمی‌شد

عیسای من قربان بالا رفتن تو

 

هر چیز را هر رفتن ناممکنی را

می‌شد که باور کرد الاّ رفتن تو

 

وقتی گناهی سر نمی‌زد از گلویت

یعنی «چرا؟» یعنی معمّا رفتن تو

 

ای کاش می‌بردی مرا با  چشم‌هایت

یا اینکه می‌افتاد فردا رفتن تو

 

وقتی که پا در عرصه‌ی حق می‌گذاری

فرقی ندارد آمدن یا رفتن تو

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×