مشخصات شعر

محضر سلیمان

ای فدای دل منوّرتان

ای به قربان چشم کوثرتان

 

وای بر حال جبرئیل، او را

گر برانید، روزی از درتان

 

تو سلیمان و موری آمده است

تا مشرّف شود به محضرتان

 

کودکانم چه ارزشی دارند؟

جان عالم، تصدّق سرتان

 

کرده‌ام پیش تو دو آئینه

نذر چشم علی اصغرتان

 

ظهر دیدی چگونه خوش بودند

در صفوف نماز آخرتان

 

به امیدی بزرگشان کردم

تا به دستم شوند، پرپرتان

 

گر بگویی بمیر، می‌میرند

دست بر سینه‌اند و نوکرتان

 

پای تفسیر، شیرشان دادم

پای تفسیر گریه آورتان

 

پای تفسیر سوره‌ی مریم

سوره‌ی زخم‌های پیکرتان

 

تا که راضی شوی و اذن دهی

پر بگیرند در برابرتان

 

یادشان داده‌ام، قسم بدهند

بر ضریح کبود مادرتان

 

بگذار اینکه ذبح‌شان سازم

پای رگ‌های سرخ حنجرتان

 

محضر سلیمان

ای فدای دل منوّرتان

ای به قربان چشم کوثرتان

 

وای بر حال جبرئیل، او را

گر برانید، روزی از درتان

 

تو سلیمان و موری آمده است

تا مشرّف شود به محضرتان

 

کودکانم چه ارزشی دارند؟

جان عالم، تصدّق سرتان

 

کرده‌ام پیش تو دو آئینه

نذر چشم علی اصغرتان

 

ظهر دیدی چگونه خوش بودند

در صفوف نماز آخرتان

 

به امیدی بزرگشان کردم

تا به دستم شوند، پرپرتان

 

گر بگویی بمیر، می‌میرند

دست بر سینه‌اند و نوکرتان

 

پای تفسیر، شیرشان دادم

پای تفسیر گریه آورتان

 

پای تفسیر سوره‌ی مریم

سوره‌ی زخم‌های پیکرتان

 

تا که راضی شوی و اذن دهی

پر بگیرند در برابرتان

 

یادشان داده‌ام، قسم بدهند

بر ضریح کبود مادرتان

 

بگذار اینکه ذبح‌شان سازم

پای رگ‌های سرخ حنجرتان

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×