مشخصات شعر

عرض تبرّک

ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود

بساط گریه برای دلم فراهم بود

 

خوشا به حال طفولیتم که با نامت

در آسمان نگاهم کران کران غم بود

 

برای عرض تبرّک به ساحت گریه

فرشته منتظر دستمال اشکم بود

 

کسی برای من و دیده چاوشی می‌خواند

اگر درست بگویم صدای آدم بود

 

چگونه گریه نریزد نگاهمان وقتی

زمان خلقتمان اول محرم بود

 

چرا به آمدن مادرت یقین نکنم

در آن حسینیه‌ای که خود خدا هم بود

 

عرض تبرّک

ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود

بساط گریه برای دلم فراهم بود

 

خوشا به حال طفولیتم که با نامت

در آسمان نگاهم کران کران غم بود

 

برای عرض تبرّک به ساحت گریه

فرشته منتظر دستمال اشکم بود

 

کسی برای من و دیده چاوشی می‌خواند

اگر درست بگویم صدای آدم بود

 

چگونه گریه نریزد نگاهمان وقتی

زمان خلقتمان اول محرم بود

 

چرا به آمدن مادرت یقین نکنم

در آن حسینیه‌ای که خود خدا هم بود

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×