مشخصات شعر

می‌خواهم از تو، تذکرۀ کربلا بده

در آسمان چشم تو رأفت گذاشتند

آثاری از طلوع محبت گذاشتند

 

با خلقت تو ای همۀ آبروی خلق

منّت سر اهالی خلقت گذاشتند

 

تو آمدی که ما همگی متحد شویم

نام تو را منادی وحدت گذاشتند

 

باران لطف تو همه جا را فراگرفت

در ابر چشم‌های تو رحمت گذاشتند

 

اشفع لنای هرشب بارانی مرا

در نزد تو برای اجابت گذاشتند

 

روز ازل به پیش همه ... ایها النبی

روی سر تو تاج نبوت گذاشتند

 

از بارش کرامت بی حد نوشته‌ام

بر روی سینه نام محمد نوشته‌ام

 

یاایها الرسول دلم را جلا بده

ای با صفا صفا به دل بی صفا بده

 

با دست خالی آمده‌ایم ایها الکریم

چیزی به ما تو محض رضای خدا بده

 

اینجا نشسته‌ام که بگویم طبیب عشق

نسخه برای درد دل بی دوا بده

 

چشم تو خاک را به نظر کیمیا کند

رنگی به تیرگی دل سنگ ما بده

 

از سائلان هرشب ایرانی توام

رزق مرا توسط موسی الرضا بده

 

حتی اگر مدینه بیایم شبانه روز

می‌خواهم از تو، تذکرۀ کربلا بده

 

وقتش رسیده نور ولی را نشان دهی

راه علی و آل علی را نشان دهی

 

ما شیعه ایم شیعه ی سرمست حیدریم

لب تشنگان بادۀ ساقی کوثریم

 

محشر میان جمع محبان فاطمه

سایه نشین چادر خاکی مادریم

 

یک عمر ما فقط به علی رو زدیم و بس

حاجت به پیش هرکس و ناکس نمی‌بریم

 

نام علی که بر لبمان سبز می‌شود

در بین مجلسیم ولی جای دیگریم

 

در صحن با صفای نجف سیر می‌کنیم

گوشه نشین مرقد سلطان محشریم

 

شیخ الائمه چشمۀ جاری مرتضاست

ما پیروان مکتب پربار جعفریم

 

نام مرا خدا همه جا مبتلا نوشت

از شیعیان صادق آل عبا نوشت

می‌خواهم از تو، تذکرۀ کربلا بده

در آسمان چشم تو رأفت گذاشتند

آثاری از طلوع محبت گذاشتند

 

با خلقت تو ای همۀ آبروی خلق

منّت سر اهالی خلقت گذاشتند

 

تو آمدی که ما همگی متحد شویم

نام تو را منادی وحدت گذاشتند

 

باران لطف تو همه جا را فراگرفت

در ابر چشم‌های تو رحمت گذاشتند

 

اشفع لنای هرشب بارانی مرا

در نزد تو برای اجابت گذاشتند

 

روز ازل به پیش همه ... ایها النبی

روی سر تو تاج نبوت گذاشتند

 

از بارش کرامت بی حد نوشته‌ام

بر روی سینه نام محمد نوشته‌ام

 

یاایها الرسول دلم را جلا بده

ای با صفا صفا به دل بی صفا بده

 

با دست خالی آمده‌ایم ایها الکریم

چیزی به ما تو محض رضای خدا بده

 

اینجا نشسته‌ام که بگویم طبیب عشق

نسخه برای درد دل بی دوا بده

 

چشم تو خاک را به نظر کیمیا کند

رنگی به تیرگی دل سنگ ما بده

 

از سائلان هرشب ایرانی توام

رزق مرا توسط موسی الرضا بده

 

حتی اگر مدینه بیایم شبانه روز

می‌خواهم از تو، تذکرۀ کربلا بده

 

وقتش رسیده نور ولی را نشان دهی

راه علی و آل علی را نشان دهی

 

ما شیعه ایم شیعه ی سرمست حیدریم

لب تشنگان بادۀ ساقی کوثریم

 

محشر میان جمع محبان فاطمه

سایه نشین چادر خاکی مادریم

 

یک عمر ما فقط به علی رو زدیم و بس

حاجت به پیش هرکس و ناکس نمی‌بریم

 

نام علی که بر لبمان سبز می‌شود

در بین مجلسیم ولی جای دیگریم

 

در صحن با صفای نجف سیر می‌کنیم

گوشه نشین مرقد سلطان محشریم

 

شیخ الائمه چشمۀ جاری مرتضاست

ما پیروان مکتب پربار جعفریم

 

نام مرا خدا همه جا مبتلا نوشت

از شیعیان صادق آل عبا نوشت

۱ نظر
 
  • ثریا ۱۳۹۵/۰۱/۲۴

    می‌خواهم از تو، تذکرۀ کربلا بده الهی آمین

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×