مشخصات شعر

نمی‌دانم دوباره می‌رسم تا کربلا یا نه

هوای اربعین دارد دل بیچاره‌ام یارا

نگاهی کن نگاهی کن دل بیچارۀ ما را

 

نمی‌دانم دوباره می‌رسم تا کربلا یا نه

کنم جاری به لب آقا قسم بر جان زهرا را

 

همین حالا ببر ما را بهشت کربلای خود

چه تضمینی ست تا بینم طلوع صبح فردا را

 

نیم لایق، نیم قابل، ولی آقا قبولم کن

که چون قطره در آن وادی ببینم صحن دریا را

 

بده اذنی که تا هستم در این دنیا، در این دنیا

ببینم من دوباره کربلا آن شور و غوغا را

 

غرض این بود یا مولا نگاهی سویم اندازی

وگرنه از قدیم احسان نمودی بی سر و پا را

نمی‌دانم دوباره می‌رسم تا کربلا یا نه

هوای اربعین دارد دل بیچاره‌ام یارا

نگاهی کن نگاهی کن دل بیچارۀ ما را

 

نمی‌دانم دوباره می‌رسم تا کربلا یا نه

کنم جاری به لب آقا قسم بر جان زهرا را

 

همین حالا ببر ما را بهشت کربلای خود

چه تضمینی ست تا بینم طلوع صبح فردا را

 

نیم لایق، نیم قابل، ولی آقا قبولم کن

که چون قطره در آن وادی ببینم صحن دریا را

 

بده اذنی که تا هستم در این دنیا، در این دنیا

ببینم من دوباره کربلا آن شور و غوغا را

 

غرض این بود یا مولا نگاهی سویم اندازی

وگرنه از قدیم احسان نمودی بی سر و پا را

۱ نظر
 
  • فاطمه ۱۳۹۵/۰۱/۲۴

    نمی‌دانم دوباره می‌رسم تا کربلا یا نه کنم جاری به لب آقا قسم بر جان زهرا را آقا به جان مادرت ما را به کربلایت برسان

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×