مشخصات شعر

ذوالجناح در آتش

پیش از تو پرسید مسلم: اینجا کسی منتظر نیست؟

گفتند: چشم انتظاریم، امّا کسی منتظر نیست

 

ناگاه شهری از آدم، شد صخره‌هایی که گفتند:

برگرد دریا! که دیگر جز ما کسی منتظر نیست

 

ای روح توفان بیا و توفانی از شن به پا کن

وقتی در اینجا به غیر از صحرا کسی منتظر نیست

 

شمشیرها، نیزه‌­ها در هنگامه جاری بمانید

وقتی به جز خیل آهن، اینجا کسی منظر نیست

 

امّا در این سوی میدان، یا ذوالجناحی در آتش

آخر مگر می‌­توان گفت آیا کسی منتظر نیست؟

ذوالجناح در آتش

پیش از تو پرسید مسلم: اینجا کسی منتظر نیست؟

گفتند: چشم انتظاریم، امّا کسی منتظر نیست

 

ناگاه شهری از آدم، شد صخره‌هایی که گفتند:

برگرد دریا! که دیگر جز ما کسی منتظر نیست

 

ای روح توفان بیا و توفانی از شن به پا کن

وقتی در اینجا به غیر از صحرا کسی منتظر نیست

 

شمشیرها، نیزه‌­ها در هنگامه جاری بمانید

وقتی به جز خیل آهن، اینجا کسی منظر نیست

 

امّا در این سوی میدان، یا ذوالجناحی در آتش

آخر مگر می‌­توان گفت آیا کسی منتظر نیست؟

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×