مشخصات شعر

نخل‌های پرسوخته

پنجه بر ابر می­‌سایید

تا خوشه‌­های رطب را

آب دهد

ناگه

شقاوتی به کمین نشسته

بر شانه­‌اش فرود آمد

و مشک تشنه

نگاه خونبارش را

تا خیمه‌ها پرواز داد

*

نخل­‌های پرسوخته

در شرجی آواز

(کیست مرا یاری دهد)

«هَل مِن ناصرٍ یَنصُرنی»

پشت به کوفه نمودند

و تشنگی

دستی رها شده از تن شد

تا علمدار همیشۀ  تاریخ عشق

دوباره برخیزد.

نخل‌های پرسوخته

پنجه بر ابر می­‌سایید

تا خوشه‌­های رطب را

آب دهد

ناگه

شقاوتی به کمین نشسته

بر شانه­‌اش فرود آمد

و مشک تشنه

نگاه خونبارش را

تا خیمه‌ها پرواز داد

*

نخل­‌های پرسوخته

در شرجی آواز

(کیست مرا یاری دهد)

«هَل مِن ناصرٍ یَنصُرنی»

پشت به کوفه نمودند

و تشنگی

دستی رها شده از تن شد

تا علمدار همیشۀ  تاریخ عشق

دوباره برخیزد.

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×