مشخصات شعر

در باران نیزه

دریا تمام سوز لبش را به آب داد

صحرا به تشنگان، قدح آفتاب داد

 

مردی سوار آب، به دریا سلام کرد

باران نیزه بود که او را جواب داد

 

آهسته از برابر من تشنه می­‌گذشت

مردی که خویش را به دم التهاب داد

 

صحرا ز نیزه­‌های عطش خیزِ آفتاب

خود را به دست مرحمت آن جناب داد

 

اسبش تمام حادثه را شیهه می­‌کشید

چون تک‌سوار معرکه را از رکاب داد

در باران نیزه

دریا تمام سوز لبش را به آب داد

صحرا به تشنگان، قدح آفتاب داد

 

مردی سوار آب، به دریا سلام کرد

باران نیزه بود که او را جواب داد

 

آهسته از برابر من تشنه می­‌گذشت

مردی که خویش را به دم التهاب داد

 

صحرا ز نیزه­‌های عطش خیزِ آفتاب

خود را به دست مرحمت آن جناب داد

 

اسبش تمام حادثه را شیهه می­‌کشید

چون تک‌سوار معرکه را از رکاب داد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×