مشخصات شعر

مسیر حیات

دارد آوای غربت مولا، از گلوی فرات می‌آید

بوی پیراهنی که بی یوسف، از مسیر حیات می‌آید

 

بر سر نی شکوه خورشید است، چشم‌ها تا همیشه روشن شد

فزت و رب ال ... بگو که تا محراب، آیۀ محکمات می‌آید

 

وقت احرام عاشقان در خون، کعبه رخت سیاه پوشیده

روضه‌خوان ابتدای مرثیه است، اشک هم پا به پات می‌آید

 

السلام علیک ... ای باران! غرق تکبیر کن بیابان را

بزن آتش به قامت طوفان، لشکری بی‌ثبات می‌آید

 

چشم شیطان دچار تردید از، تیغ‌هایی که یا علی گفتند

پای ظلمت دوباره می‌لرزد، تا چراغ نجات می‌آید

 

***

 

می‌نشیند به پای اشک فرات، مادری داغ‌دیده چشم به راه

ناله‌هایی که پشت در می‌سوخت، تا همیشه صدت می‌آید

 

چارده قرن بعد کرب و بلا، جمکران وعده‌گاهمان بانو

می‌رسد جمعه منتقم از راه، خود دعای سمات می‌خواند

مسیر حیات

دارد آوای غربت مولا، از گلوی فرات می‌آید

بوی پیراهنی که بی یوسف، از مسیر حیات می‌آید

 

بر سر نی شکوه خورشید است، چشم‌ها تا همیشه روشن شد

فزت و رب ال ... بگو که تا محراب، آیۀ محکمات می‌آید

 

وقت احرام عاشقان در خون، کعبه رخت سیاه پوشیده

روضه‌خوان ابتدای مرثیه است، اشک هم پا به پات می‌آید

 

السلام علیک ... ای باران! غرق تکبیر کن بیابان را

بزن آتش به قامت طوفان، لشکری بی‌ثبات می‌آید

 

چشم شیطان دچار تردید از، تیغ‌هایی که یا علی گفتند

پای ظلمت دوباره می‌لرزد، تا چراغ نجات می‌آید

 

***

 

می‌نشیند به پای اشک فرات، مادری داغ‌دیده چشم به راه

ناله‌هایی که پشت در می‌سوخت، تا همیشه صدت می‌آید

 

چارده قرن بعد کرب و بلا، جمکران وعده‌گاهمان بانو

می‌رسد جمعه منتقم از راه، خود دعای سمات می‌خواند

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×