مشخصات شعر

شش ماه از تمامی مردان بزرگتر

دریا بلوغ عاطفۀ مرد کوچکی ست

آب و عطش حکایت ناورد کوچکی ست

 

در پیشگاه سرخی خون گلوی او

خورشید، نیم‌دایرۀ زرد کوچکی ست

 

در کوچه‌های رندی این قلعۀ بزرگ

مهتاب، چون قلندر شبگرد کوچکی ست

 

شش ماه از تمامی مردان بزرگتر!

شش‌ماهه هم برای خودش مرد کوچکی ست

 

سوز عبور تیرکمان‌­های شعله‌ور

پیش گلوی عاشق او درد کوچکی ست

 

پیش غبار پای قدم‌های کوچکش

از فرط شرم، کوه، چنان گرد کوچکی ست

***

چیزی نداشتم به جز این پارۀ غزل

مولای من ببخش ره‌آورد کوچکی ست

شش ماه از تمامی مردان بزرگتر

دریا بلوغ عاطفۀ مرد کوچکی ست

آب و عطش حکایت ناورد کوچکی ست

 

در پیشگاه سرخی خون گلوی او

خورشید، نیم‌دایرۀ زرد کوچکی ست

 

در کوچه‌های رندی این قلعۀ بزرگ

مهتاب، چون قلندر شبگرد کوچکی ست

 

شش ماه از تمامی مردان بزرگتر!

شش‌ماهه هم برای خودش مرد کوچکی ست

 

سوز عبور تیرکمان‌­های شعله‌ور

پیش گلوی عاشق او درد کوچکی ست

 

پیش غبار پای قدم‌های کوچکش

از فرط شرم، کوه، چنان گرد کوچکی ست

***

چیزی نداشتم به جز این پارۀ غزل

مولای من ببخش ره‌آورد کوچکی ست

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×