مشخصات شعر

کمی خنک‌تر از جهنم

مرا ببر به زادگاه شوق، به ابتدای گرم عالم

مبدلم نما به عاشق، به برترین نژاد آدم

 

ببر مرا به سرزمینی، که تکه‌ای از آسمان است

نه تکه‌ای از آسمان، نه! تمام تار و پود عالم

 

بهشت پابرهنه آمد، به‌سوی مرد عاشقی که

زمین میان چشم‌هایش، کمی خنک‌تر از جهنم

 

شروع کن مرا از اول، از آدمی که سیب را دید

و سیب را نچید و برگشت، و گفت: عشق! خیرمقدم

 

مرا ببر به زاد روزت، اگرچه جشن خاک و خون است

خدا! تولدت مبارک، دوباره در دهه محرم

کمی خنک‌تر از جهنم

مرا ببر به زادگاه شوق، به ابتدای گرم عالم

مبدلم نما به عاشق، به برترین نژاد آدم

 

ببر مرا به سرزمینی، که تکه‌ای از آسمان است

نه تکه‌ای از آسمان، نه! تمام تار و پود عالم

 

بهشت پابرهنه آمد، به‌سوی مرد عاشقی که

زمین میان چشم‌هایش، کمی خنک‌تر از جهنم

 

شروع کن مرا از اول، از آدمی که سیب را دید

و سیب را نچید و برگشت، و گفت: عشق! خیرمقدم

 

مرا ببر به زاد روزت، اگرچه جشن خاک و خون است

خدا! تولدت مبارک، دوباره در دهه محرم

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×