مشخصات شعر

دعوت شگفت

رنجی عظیم جان‌ و دلش را ملول کرد

حسی شبیه وحی، درونش حلول کرد

 

در نیمه‌راه طوف حرم دعوتی شنید

برخاست رنج راه و سفر را قبول کرد

 

اما کدام راز در آن دعوت شگفت

او را چنین برای عظیمت عجول کرد؟

 

بوی پلید توطئه پیچید ناگهان

لرزید کوفه، از سر پیمان عدول کرد

 

نوری ز ره رسید که خورشیدشان شود

دردا، غروب کوفه چه با آن رسول کرد؟

 

بر تکه تکه خاک عطش خیز کربلا

دردانه‌های سرخ نگاهش نزول کرد

 

ابری ندید و خون دلش را به خاک داد

دین را درختِ سبز تمام فصول کرد

دعوت شگفت

رنجی عظیم جان‌ و دلش را ملول کرد

حسی شبیه وحی، درونش حلول کرد

 

در نیمه‌راه طوف حرم دعوتی شنید

برخاست رنج راه و سفر را قبول کرد

 

اما کدام راز در آن دعوت شگفت

او را چنین برای عظیمت عجول کرد؟

 

بوی پلید توطئه پیچید ناگهان

لرزید کوفه، از سر پیمان عدول کرد

 

نوری ز ره رسید که خورشیدشان شود

دردا، غروب کوفه چه با آن رسول کرد؟

 

بر تکه تکه خاک عطش خیز کربلا

دردانه‌های سرخ نگاهش نزول کرد

 

ابری ندید و خون دلش را به خاک داد

دین را درختِ سبز تمام فصول کرد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×