مشخصات شعر

بابا ببین شبیه زنی سالخورده‌ام

بابا نگاه پر شررم درد می‌کند

قلب حزین و شعله‌ورم درد می‌کند

 

از بس برای دیدن تو گریه کرده‌ام

چشمان خیس و پلک ترم درد می‌کند

 

از بعد نیزه رفتن رأس عمو ببین

سر تا به پای اهل حرم درد می‌کند

 

آهسته بوسه گیرم از آن جای خیزران

دانم لبانت ای پدرم درد می‌کند 

 

از کوچه‌های سنگی کوفه ز من مپرس

آخر هنوز بال و پرم درد می‌کند

 

با هر نوازشی که ز باد صبا رسد

این دسته موی مختصرم درد می‌کند

 

ناقه بلند بود و نگویم چه شد ولی...

چون فاطمه پدر، کمرم درد می‌کند

 

 بابا ببین شبیه زنی سالخورده‌ام

دستم، تنم، سرم، جگرم درد می‌کند

 

 مدیون عمه‌ام که نفس می‌کشم هنوز

جسم کبود همسفرم درد می‌کند

 

 هر جا که گوشواره ببینم از این به بعد

زخمی دوباره در نظرم درد می‌کند

بابا ببین شبیه زنی سالخورده‌ام

بابا نگاه پر شررم درد می‌کند

قلب حزین و شعله‌ورم درد می‌کند

 

از بس برای دیدن تو گریه کرده‌ام

چشمان خیس و پلک ترم درد می‌کند

 

از بعد نیزه رفتن رأس عمو ببین

سر تا به پای اهل حرم درد می‌کند

 

آهسته بوسه گیرم از آن جای خیزران

دانم لبانت ای پدرم درد می‌کند 

 

از کوچه‌های سنگی کوفه ز من مپرس

آخر هنوز بال و پرم درد می‌کند

 

با هر نوازشی که ز باد صبا رسد

این دسته موی مختصرم درد می‌کند

 

ناقه بلند بود و نگویم چه شد ولی...

چون فاطمه پدر، کمرم درد می‌کند

 

 بابا ببین شبیه زنی سالخورده‌ام

دستم، تنم، سرم، جگرم درد می‌کند

 

 مدیون عمه‌ام که نفس می‌کشم هنوز

جسم کبود همسفرم درد می‌کند

 

 هر جا که گوشواره ببینم از این به بعد

زخمی دوباره در نظرم درد می‌کند

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×