مشخصات شعر

یادگاری ز لاله‌های عطش

تو که بر چشم خلق جا داری

نوری و جلوۀ خدا داری

 

نور چشمان حضرت سجاد

ریشه در باغ هل اتی داری

 

ثمر نخل احمدی که نسب

ز حسین و ز مجتبی داری

 

پسر سیّد البُکاء هستی

سرگذشتی پر از بلا داری

 

یادگاری ز لاله‌های عطش

بر دلت داغ کربلا داری

 

تو غروب سپیده را دیدی

عمّۀ قد خمیده را دیدی

 

همه جا گرد غصه پاشیدند

با سر تیغ و نیزه گل چیدند

 

دست‌های سیاه بر سر تو

سنگ‌های کبود باریدند

 

چشم‌هایی که گریه می‌کردند

سیلی و تازیانه می‌دیدند

 

مردم کوچۀ یهودی‌ها

دور سرها مدام رقصیدند

 

بی ابالفضل، کودکان یتیم

روی خشت خرابه خوابیدند

 

این همه غم که بر سرت آمد

کودکیِ تو را رقم می‌زد

 

یادگاری ز لاله‌های عطش

تو که بر چشم خلق جا داری

نوری و جلوۀ خدا داری

 

نور چشمان حضرت سجاد

ریشه در باغ هل اتی داری

 

ثمر نخل احمدی که نسب

ز حسین و ز مجتبی داری

 

پسر سیّد البُکاء هستی

سرگذشتی پر از بلا داری

 

یادگاری ز لاله‌های عطش

بر دلت داغ کربلا داری

 

تو غروب سپیده را دیدی

عمّۀ قد خمیده را دیدی

 

همه جا گرد غصه پاشیدند

با سر تیغ و نیزه گل چیدند

 

دست‌های سیاه بر سر تو

سنگ‌های کبود باریدند

 

چشم‌هایی که گریه می‌کردند

سیلی و تازیانه می‌دیدند

 

مردم کوچۀ یهودی‌ها

دور سرها مدام رقصیدند

 

بی ابالفضل، کودکان یتیم

روی خشت خرابه خوابیدند

 

این همه غم که بر سرت آمد

کودکیِ تو را رقم می‌زد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×