مشخصات شعر

ناگهان عرش بر زمین افتاد

 

آمدم در پناه چشمانت

زائر هفت آسمان باشم

باقر علمِ آل پیغمبر

آمدم در کلاستان باشم

 

تو الفبای شیعه بودن را

صرف کردی و یادمان دادی

و به دنیای تیره از تردید

یک بغل عشق ارمغان دادی

 

با کلامی صمیمی و محکم

فقه تاریخ را بنا کردی

با زلال حدیث و تفسیرت

باورم را پر از خدا کردی

 

ای که در شهر مادری، عمری

غربت از حرف‌هات پیدا بود

وقت دلواپسی توسل تو

یا الهی... به حق زهرا بود

 

دیده‌ای با نگاه خون آلود

که غریبی ز صدر زین افتاد

و در آغوش خاکی گودال

ناگهان عرش بر زمین افتاد

 

گر چه از زهر خون جگر گشتی

تا سه روزی که ناله می‌کردی

بی گمان لحظه‌های آخر را

یاد طفل سه ساله می‌کردی 

 

ناگهان عرش بر زمین افتاد

 

آمدم در پناه چشمانت

زائر هفت آسمان باشم

باقر علمِ آل پیغمبر

آمدم در کلاستان باشم

 

تو الفبای شیعه بودن را

صرف کردی و یادمان دادی

و به دنیای تیره از تردید

یک بغل عشق ارمغان دادی

 

با کلامی صمیمی و محکم

فقه تاریخ را بنا کردی

با زلال حدیث و تفسیرت

باورم را پر از خدا کردی

 

ای که در شهر مادری، عمری

غربت از حرف‌هات پیدا بود

وقت دلواپسی توسل تو

یا الهی... به حق زهرا بود

 

دیده‌ای با نگاه خون آلود

که غریبی ز صدر زین افتاد

و در آغوش خاکی گودال

ناگهان عرش بر زمین افتاد

 

گر چه از زهر خون جگر گشتی

تا سه روزی که ناله می‌کردی

بی گمان لحظه‌های آخر را

یاد طفل سه ساله می‌کردی 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×