مشخصات شعر

سوم محرم؛ سری شبیه عمو

شاید که خواب دیده‌ام، این سر خیالی است

اما نه خواب هم که بود باز هم عالی است

 

مهمان من قدم به سر چشم ما گذار

هر چند دست سفرۀ این طفل خالی است

 

خون لاله‌های گیسویم از لطف سنگ‌هاست

فرش سپید تو پُر گلهای قالی است

 

با من زبانِ سیلی شان حرف می‌زند

یعنی جواب هر چه بپرسم سؤالی است

 

تنها زدند و در دل خود هم نگفت کس

این کودک یتیم کدامین اهالی است

 

بابا سری شبیه عمو چند وقتی است

از روی نیزه خیره به من این حوالی است

 

عمه گرفته دست مرا راه می‌برد

بابا بگو به خاطر کم سن و سالی است

سوم محرم؛ سری شبیه عمو

شاید که خواب دیده‌ام، این سر خیالی است

اما نه خواب هم که بود باز هم عالی است

 

مهمان من قدم به سر چشم ما گذار

هر چند دست سفرۀ این طفل خالی است

 

خون لاله‌های گیسویم از لطف سنگ‌هاست

فرش سپید تو پُر گلهای قالی است

 

با من زبانِ سیلی شان حرف می‌زند

یعنی جواب هر چه بپرسم سؤالی است

 

تنها زدند و در دل خود هم نگفت کس

این کودک یتیم کدامین اهالی است

 

بابا سری شبیه عمو چند وقتی است

از روی نیزه خیره به من این حوالی است

 

عمه گرفته دست مرا راه می‌برد

بابا بگو به خاطر کم سن و سالی است

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×