مشخصات شعر

به مناسبت شهادت امام صادق (ع)

در حسینیۀ چشمت حرمی بر پا شد

 

 

پیرمردی و بزرگ همۀ اعصاری

روی جانت اثر کینۀ دشمن داری

 

بارها خلوت سجاده‌تان پر پر شد

فرش زیر قدمت سوخت و خاکستر شد

 

آتش از موی سفیدت نفسی شرم نکرد

از نماز شبتان هیچ کسی شرم نکرد

 

خانه‌ای که تپش مدرسۀ ایمان بود

آتش از هر طرفش شعلۀ سرگردان بود

 

کوچه‌ها نیمۀ شب سوختنت را دیدند

ریسمان‌ها به دل سوخته‌ات خندیدند

 

ریسمان را که کشیدند چنین افتادی

عقب مرکب دشمن به زمین افتادی

 

در حسینیۀ چشمت حرمی بر پا شد

خانه‌ات آینۀ غربت عاشورا شد

 

گرچه عمامه سرت نیست، سرت اما هست

حرمتت سوخته شد، بال و پرت اما هست

 

پا برهنه به سر کوچه کشیدند تو را

خوب شد نیمۀ شب بود، ندیدند تو را

 

مادرت بین همین کوچه نفس گیر شده

علی از داغ همین حادثه‌ها پیر شده

 

به مناسبت شهادت امام صادق (ع)

در حسینیۀ چشمت حرمی بر پا شد

 

 

پیرمردی و بزرگ همۀ اعصاری

روی جانت اثر کینۀ دشمن داری

 

بارها خلوت سجاده‌تان پر پر شد

فرش زیر قدمت سوخت و خاکستر شد

 

آتش از موی سفیدت نفسی شرم نکرد

از نماز شبتان هیچ کسی شرم نکرد

 

خانه‌ای که تپش مدرسۀ ایمان بود

آتش از هر طرفش شعلۀ سرگردان بود

 

کوچه‌ها نیمۀ شب سوختنت را دیدند

ریسمان‌ها به دل سوخته‌ات خندیدند

 

ریسمان را که کشیدند چنین افتادی

عقب مرکب دشمن به زمین افتادی

 

در حسینیۀ چشمت حرمی بر پا شد

خانه‌ات آینۀ غربت عاشورا شد

 

گرچه عمامه سرت نیست، سرت اما هست

حرمتت سوخته شد، بال و پرت اما هست

 

پا برهنه به سر کوچه کشیدند تو را

خوب شد نیمۀ شب بود، ندیدند تو را

 

مادرت بین همین کوچه نفس گیر شده

علی از داغ همین حادثه‌ها پیر شده

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×