- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۵/۱۹
- بازدید: ۵۳۱۸
- شماره مطلب: ۲۰۹۲
-
چاپ
به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
در حسینیۀ چشمت حرمی بر پا شد
پیرمردی و بزرگ همۀ اعصاری
روی جانت اثر کینۀ دشمن داری
بارها خلوت سجادهتان پر پر شد
فرش زیر قدمت سوخت و خاکستر شد
آتش از موی سفیدت نفسی شرم نکرد
از نماز شبتان هیچ کسی شرم نکرد
خانهای که تپش مدرسۀ ایمان بود
آتش از هر طرفش شعلۀ سرگردان بود
کوچهها نیمۀ شب سوختنت را دیدند
ریسمانها به دل سوختهات خندیدند
ریسمان را که کشیدند چنین افتادی
عقب مرکب دشمن به زمین افتادی
در حسینیۀ چشمت حرمی بر پا شد
خانهات آینۀ غربت عاشورا شد
گرچه عمامه سرت نیست، سرت اما هست
حرمتت سوخته شد، بال و پرت اما هست
پا برهنه به سر کوچه کشیدند تو را
خوب شد نیمۀ شب بود، ندیدند تو را
مادرت بین همین کوچه نفس گیر شده
علی از داغ همین حادثهها پیر شده
-
نسیم عشق
نسیم عشق وزیدن گرفت در جانها
بهار نور رسیده پس از زمستانها
خبر دهید به فطرس، سر آمده تبعید
دوباره بال بزن بر فراز میدانها
-
گل صد برگ
گل صد برگِ زیر خاک! ببین
خواهرت از سفر رسیده حسین
آمدم ای غریب مادر من
با قد و قامتی خمیده حسین
-
رضای حضرت حق هست در رضای حسین
قرار سوتهدلان است کربلای حسین
فضای کوچۀ دل پر شد از هوای حسین
حسین منی طاها به روشنی فهماند
رضای حضرت حق هست در رضای حسین
-
بگید: عمو ابالفضل مشکا رو پر کن از آب
دلواپس منی و حواس من به تو نیست
فریادرس منی و حواس من به تو نیست
دست منو فشردی، سنگ جفام و خوردی
نذاشتی ول بگردم، منو توو راه آوردی
به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
در حسینیۀ چشمت حرمی بر پا شد
پیرمردی و بزرگ همۀ اعصاری
روی جانت اثر کینۀ دشمن داری
بارها خلوت سجادهتان پر پر شد
فرش زیر قدمت سوخت و خاکستر شد
آتش از موی سفیدت نفسی شرم نکرد
از نماز شبتان هیچ کسی شرم نکرد
خانهای که تپش مدرسۀ ایمان بود
آتش از هر طرفش شعلۀ سرگردان بود
کوچهها نیمۀ شب سوختنت را دیدند
ریسمانها به دل سوختهات خندیدند
ریسمان را که کشیدند چنین افتادی
عقب مرکب دشمن به زمین افتادی
در حسینیۀ چشمت حرمی بر پا شد
خانهات آینۀ غربت عاشورا شد
گرچه عمامه سرت نیست، سرت اما هست
حرمتت سوخته شد، بال و پرت اما هست
پا برهنه به سر کوچه کشیدند تو را
خوب شد نیمۀ شب بود، ندیدند تو را
مادرت بین همین کوچه نفس گیر شده
علی از داغ همین حادثهها پیر شده