مشخصات شعر

نگاه زخمی

آب را آزاد کن از پنجۀ زنجیرها

از نگاه زخمی و آشفتۀ شمشیرها

 

از کنار بهت قرآن­‌های روی نیزه و ...

از لب صفینیان و حیرتِ تکبیرها

 

مرهمی بگذار روی زخمِ باز آسمان

دستمالی خیس، بر پیشانیِ تقدیرها

 

شاید این ساحل زمانی خواب قحطی دیده است

خشکسالی می­‌چکد از گونۀ تعبیرها

 

دست‌های مرد دریابان به کام کوسه‌­ها ...

شاه­‌ماهی‌­ها اسیر چنگ ماهیگیرها ...

 

کوزۀ افتاده دنیا را به دوشش می‌­برد

خورده‌­اند این بار هم بر سنگِ حسرت، تیرها

 

در مذاق غنچه‌ها تلخ است از داغ لبت

شیر گنجشکان باغ و شیرۀ انجیرها

نگاه زخمی

آب را آزاد کن از پنجۀ زنجیرها

از نگاه زخمی و آشفتۀ شمشیرها

 

از کنار بهت قرآن­‌های روی نیزه و ...

از لب صفینیان و حیرتِ تکبیرها

 

مرهمی بگذار روی زخمِ باز آسمان

دستمالی خیس، بر پیشانیِ تقدیرها

 

شاید این ساحل زمانی خواب قحطی دیده است

خشکسالی می­‌چکد از گونۀ تعبیرها

 

دست‌های مرد دریابان به کام کوسه‌­ها ...

شاه­‌ماهی‌­ها اسیر چنگ ماهیگیرها ...

 

کوزۀ افتاده دنیا را به دوشش می‌­برد

خورده‌­اند این بار هم بر سنگِ حسرت، تیرها

 

در مذاق غنچه‌ها تلخ است از داغ لبت

شیر گنجشکان باغ و شیرۀ انجیرها

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×