مشخصات شعر

دست‌ها

شاید زمین چرخیده ده­‌ها قرن، روی دست‌­هایت

جوشیده اقیانوس آرام از گلوی دست­‌هایت

 

شاید که نه ... حتماً تمام کوزه‌­های تشنۀ دهر

سیرابِ سیرابند هر روز از سبوی دست‌­هایت

 

جای تعجب نیست آتش را گلستان کرده باشد

افتادن یک قطره از آب وضوی دست‌­هایت

 

وقتی وجودت آسمان شد تیرها چون مرغِ دربند

پر می­‌کشند از دور، مشتاقانه سوی دست‌­هایت

 

پیچیده دور ربناهای قنوت هر چه عاشق

از عطردان گوشۀ سجاده بوی دست‌هایت

 

تنها به شوق واشدن این قفل‌­های زنگ ­خورده

ماندند بر در روز و شب در آرزوی دست‌­هایت

 

بر بند بندِ زخمی انگشت­‌هایت بسته‌­ام دل

پوشانده عیب عالمی را آبروی دست‌­هایت

دست‌ها

شاید زمین چرخیده ده­‌ها قرن، روی دست‌­هایت

جوشیده اقیانوس آرام از گلوی دست­‌هایت

 

شاید که نه ... حتماً تمام کوزه‌­های تشنۀ دهر

سیرابِ سیرابند هر روز از سبوی دست‌­هایت

 

جای تعجب نیست آتش را گلستان کرده باشد

افتادن یک قطره از آب وضوی دست‌­هایت

 

وقتی وجودت آسمان شد تیرها چون مرغِ دربند

پر می­‌کشند از دور، مشتاقانه سوی دست‌­هایت

 

پیچیده دور ربناهای قنوت هر چه عاشق

از عطردان گوشۀ سجاده بوی دست‌هایت

 

تنها به شوق واشدن این قفل‌­های زنگ ­خورده

ماندند بر در روز و شب در آرزوی دست‌­هایت

 

بر بند بندِ زخمی انگشت­‌هایت بسته‌­ام دل

پوشانده عیب عالمی را آبروی دست‌­هایت

۱ نظر
 
  • هستی ۱۳۹۵/۰۱/۲۴

    بهتر از این هم میشد شعر گفت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×