مشخصات شعر

هلهله‌های زخمی

بین خون و خاک، قرآن کریم افتاده است

آتشی در جای ­جای این حریم افتاده است

 

هر چه مروارید خونین بوده در دریای درد

پای پلک خیس طفلان یتیم افتاده است

 

از لب هر بامِ رسوایی مسیر سنگ‌ها

سمت بال زخم‌دار یاکریم افتاده است

 

صوت یک زن نیست این، فریاد جانسوز علی­ است

جای داغش روی لب­‌های نسیم افتاده است

 

در گلویش فصل پاییز است با سوزی عجیب

هر چه برگ از شاخه با حال وخیم افتاده است

 

خشت­‌های شهر مبهوتند؛ می‌دانی چرا؟!

کوفه با این خطبه ­خوان یاد قدیم افتاده است

 

هلهله‌­ها زخمی و زنگ شترها ساکتند

در دل نامردهای شهر، بیم افتاده است

 

ابن ملجم­‌هایشان شمشیر از رو بسته‌­اند

نبض ایمان دست شیطان رجیم افتاده است

 

صبر کن زینب! که تا دیدار بعدی با حسین

فاصله اندازۀ یک سال و نیم افتاده است

 

لنگر کشتی همان جایی که هنگام نماز

از خدا هر روز و شب می­‌خواستیم افتاده است

هلهله‌های زخمی

بین خون و خاک، قرآن کریم افتاده است

آتشی در جای ­جای این حریم افتاده است

 

هر چه مروارید خونین بوده در دریای درد

پای پلک خیس طفلان یتیم افتاده است

 

از لب هر بامِ رسوایی مسیر سنگ‌ها

سمت بال زخم‌دار یاکریم افتاده است

 

صوت یک زن نیست این، فریاد جانسوز علی­ است

جای داغش روی لب­‌های نسیم افتاده است

 

در گلویش فصل پاییز است با سوزی عجیب

هر چه برگ از شاخه با حال وخیم افتاده است

 

خشت­‌های شهر مبهوتند؛ می‌دانی چرا؟!

کوفه با این خطبه ­خوان یاد قدیم افتاده است

 

هلهله‌­ها زخمی و زنگ شترها ساکتند

در دل نامردهای شهر، بیم افتاده است

 

ابن ملجم­‌هایشان شمشیر از رو بسته‌­اند

نبض ایمان دست شیطان رجیم افتاده است

 

صبر کن زینب! که تا دیدار بعدی با حسین

فاصله اندازۀ یک سال و نیم افتاده است

 

لنگر کشتی همان جایی که هنگام نماز

از خدا هر روز و شب می­‌خواستیم افتاده است

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×